سردار یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتوگو با جامجم، عمده نفوذ را مربوط به موضوعات فناوری میداند و میگوید دشمنان ممکن است با استفاده از فضای ایجاد شده نام برخی افراد را برای ایجاد بدبینی و بیاعتمادی در کشور مطرح کنند که باید در این زمینه مراقب بود. وی همچنین رمز پیروزی را وحدت و انسجام ملی عنوان کرد و اولویت اصلی در شرایط فعلی را وحدت کلمه پیرامون ایران برای حفظ ایران در مقابل دشمنان عنوان کرد.
متن کامل گفت وگو با یدالله جوانی را بخوانید
برخی معتقدند با استقرار جمهوری اسلامی در ایران، غرب به دلیل مواضع جمهوری اسلامی دشمنیهایی در قبال ایران در پیش گرفت و اگر جمهوری اسلامی این سیاستها را تغییر دهد این دشمنیها نیز تغییر مییابد، نظر شما در این خصوص چیست و از نظر جنابعالی علت اصلی دشمنی غرب با ایران چیست؟
بررسی این پرسش نشان میدهد که این دشمنی هم با ایران و هم با جمهوری اسلامی است. چرا که غرب از ۲۰۰ سال پیش به این جمعبندی رسیده که برای حفظ هیمنه، سلطه و بهویژه سلطه تمدنی خود، باید کشورهایی که استعداد تمدنسازی دارند را از سر راه بردارد. در میان معدود کشورها، ایران کشوری است که با ظرفیتهای بالا، پیشینه تاریخی، تمدنی و موقعیت ژئوپلیتیکی خود میتواند در این مسیر قرار بگیرد. لذا سیاست غرب در قبال ایران، طی ۲۰۰ سال گذشته، در پنج حوزه دنبال شده است: کوچکسازی، وابستهسازی، جلوگیری از پیشرفت، منزوی کردن و وابسته نگه داشتن. در دوره قاجار بخش اعظم ایران جدا میشود و در دوره پهلوی بخشهایی بدون جنگ جدا میگردد. هدف، جلوگیری از پیشرفت و منزوی کردن کشور بوده است.
اما با وقوع انقلاب اسلامی و شکلگیری نظامی مردمپایه مبتنی بر آموزههای دینی، این نظام در این جغرافیا مقابل سیاستهای غرب ایستادگی کرد و در جنگی که بر ایران تحمیل شد اجازه نداد محلی از خاک ایران جدا شود.
درحالی که آنها به دنبال انزوای ما و عقب نگه داشتن ایران بودند، جمهوری اسلامی با نظام ولایی و دینی کشور را در مسیر پیشرفت قرار داد. این پیشرفتهای شگرف به دلیل نظام سیاسی مستقر در ایران است بنابراین باید اذعان کرد که ایران با ظرفیتهای خود، هدف دشمنی است تا کوچک و منزوی شود و نتواند تمدنسازی کند و تمدن جدیدی ظهور یابد. جمهوری اسلامی، حافظ این ایران است. لذا دشمنی هم با ایران و هم با جمهوری اسلامی است، چراکه جمهوری اسلامی حافظ ایران است و تجربه نیز نشان داده است ملت ایران با چنین نظامی میتواند به دوران انزوای ایران پایان دهد و قطعاً در آینده تمدن اسلامی شکل خواهد گرفت.
غرب همواره موضوعات گوناگونی از جمله موضوعات هستهای و توانمندی موشکی و … را بهانهای علیه جمهوری اسلامی قرار داده است، یکی از پرسشهای اصلی این است که ماهیت این نبرد غرب چیست و این منازعه بر سر چه چیزی است؟
آنها موضوعات هستهای، سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و … را بهانه فرار داده اند اما وقتی بررسی میکنیم مشخص است که موضوع فراتر از این بحثها است. ترامپ اعلام کرد که ایران باید تسلیم شود و نتانیاهو بحث تغییر نظام در ایران را مطرح کرد. برخی کارشناسان غربی و اندیشکدهها نیز مطرح کردند که هدف، فراتر از تغییر نظام است و بحث تجزیه و خرد کردن ایران را دنبال میکنند. بنابراین، ماهیت منازعه تنها بر سر مسائل هستهای و موشکی نیست که با توافق در این زمینهها این منازعه پایان یابد؛ بلکه ماهیت منازعه تمدنی است. غرب میخواهد هیمنه تمدنی خود را حفظ کند و جمهوری اسلامی نیز ایران را با فراهم کردن مسیر پیشرفت به سوی تمدنسازی سوق داده است.
۱۲ روز دفاعمقدس را پشت سر گذاشتیم و باید این را در امتداد نبردهای ۴۶ سال گذشته غرب علیه ملت ایران دید. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، توطئههای غرب، آمریکا، اروپا و صهیونیستها آغاز شد و امروز این رویارویی مستقیم شده است. ترامپ اعلام میکند که ایران باید تسلیم شود، تسلیم شدن به این معنا که باید در چارچوبهایی که آنها میخواهند حرکت کند و رهبری و ارزشهای آمریکا را بپذیرد. این بدان معناست که ملت ایران نباید هویت و موقعیت خود را حفظ کند و در مسیر استقلال، تمدنسازی و پیشرفت حرکت نماید.
باید توجه داشت که ایران با پیشینه تاریخی و موقعیت جغرافیایی، در مسیر تمدن قرار دارد. غرب نسبت به تمدن خود نگران است، چراکه اگر تمدن اسلامی قدرت بگیرد، تمدن غرب به حاشیه رانده میشود و به همین دلیل این نبرد را آغاز کرده است. این نبرد را باید در سه سطح؛ تمدنی، بینالمللی و منطقهای تعریف کرد. اما مهمترین سطح همان بعد تمدنی است. امروزه همان نکتهای مطرح است که هانتینگتون پس از فروپاشی بلوک شرق مطرح کرد؛ یعنی نبرد تمدنها. ما در چنین موقعیتی قرار داریم و قطعا تمدن اسلامی با توجه به بیداری و ارزشهای اسلامی و به بنبست رسیدن تمدن غرب، روزی برپا خواهد شد و دوران جدیدی را آغاز خواهد گرد.
پس از توقف جنگ ۱۲ روزه، روایتهای متعددی وجود دارد و آمریکا و رژیم صهیونیستی هر دو روایت پیروزی خود را ارائه میدهند. از نظر شما پیروز واقعی جنگ در این نبرد ۱۲ روزه کیست؟
باید توجه داشت که آغازگر جنگ، رژیم صهیونیستی بود و آمریکا نیز مستقیما وارد شد و ملت ایران به یک دفاعمقدس وارد شد. اکنون برای ارزیابی پیروز این جنگ، باید بررسی کرد که آیا متجاوز به اهداف خود رسیده است یا خیر.
اگر دشمن به اهداف خود نرسیده باشد، این به معنای پیروزی ملت ایران در این دفاعمقدس است.
اهداف آنها فراتر از بمباران بود و هدف تاکتیکی آنها زدن فرماندهان و دانشمندان هستهای ما بود، که این اهداف تاکتیکی برای تحقق اهداف راهبردیشان بود.
آنها بهدنبال این بودند که با ایجاد اغتشاشات و بحرانسازی فراگیر در مناطق قومیتی داخل ایران میتواند به وقوع فروپاشی اجتماعی بیانجامد و زمینه تغییر نظام و خلع قدرت در مرکزیت و حتی تجزیه و خردشدگی را رقم زند؛ وضعیتی که تسلیم شدن مدنظر آقای ترامپ را محقق کند. با این حال، مشاهده میکنیم که آنها در این جنگ ۱۲ روزه با مقاومت و ایستادگی ملت ایران مواجه شدند و سد استوار مردم ایران مانع تحقق اهداف آنان شد. شاهد آن بودیم که مردم در برابر دشمن متحد، منسجم و همدل باقی ماندند و آن اهداف راهبردی دشمنان محقق نشد. اگرچه خسارتهایی وارد آمد و شهدایی تقدیم شد، اما در مقابل، دشمن به شدت زیر ضربات جمهوری اسلامی قرار گرفت و به تعبیر مقام معظم رهبری، از پا درآمده و ناچار به پیشنهاد آتشبس شدند. در این جنگ و نبرد ۱۲ روزه، پیروز میدان ملت ایران و نیروهای مسلح کشور بودند.
بعد از تجاوز رژیم صهیونیستی با همراهی آمریکا ما در مقطع حساسی از تاریخ کشور هستیم، در حال حاضر در مرحله توقف جنگ هستیم، و همانطور که مطرح میشود این یک توقف و وقفه است، آیا رژیم صهیونیستی ممکن است دوباره دست به شرارت زده و جنگ دیگری را به ملت ایران تحمیل کند ؟؟
تجارب تاریخی نشان میدهد که همواره پیروزی تنها متعلق به قدرتهای مجهز به سلاح، امکانات و ثروت نبوده است. نمونههای تاریخی متعددی نظیر جنگ فرانسویها با ملت الجزایر، جنگ شوروی سابق در افغانستان و حضور آمریکا در همین کشور، بیانگر این است که هرگاه ملتی منسجم، متحد و خداجو باشد، خدا برتر از تمام قدرتهاست و جنین ملتی در مقابل زورگویی و قلدری ایستادگی میکند و پیروزی حقیقی نصیب او خواهد شد. تجربه ۴۶ ساله ملت ایران نیز شاهدی بر این مدعاست. ملت ایران همواره براساس سنتهای الهی و وعدههای پروردگار، در صحنههای حساس، موفق و پیروز بوده است؛ از پیروزی معجزهآسای انقلاب اسلامی تا وقایع طبس، جنگ ۸ ساله و آزادسازی خرمشهر و جنگ ۱۲ روزه. همواره دشمن با تصور برتری و پیروزی وارد میدان شد، اما شرایط بر وفق مراد او رقم نخورد.
از این رو، جای نگرانی نیست؛ زیرا اگر وحدت و انسجام ملی حفظ شود، خداوند ملت ایران را یاری خواهد کرد و هیچ قدرتی نخواهد توانست ملت ایران را مغلوب و تسلیم سازد. پیروزی این میدان، انشاءالله متعلق به ملت ایران خواهد بود.
عوامل اصلی و رمز و راز این پیروزی چیست؟
ملت ایران همواره در پی ایستادگی و مقاومت به دنبال پیروزی بوده است و تجربه تاریخی ملت ایران و نبردهای صدر اسلام نشان میدهد که رمز پیروزی، وحدت و انسجام است. پیروزی انقلاب اسلامی نیز که معجزهای شگرف بود، به برکت وحدت کلمه تحقق یافت. دشمن نیز در این نبرد ۱۲ روزه تمرکز ویژهای بر ایجاد تفرقه و واگرایی میان مردم داشت و امید داشت که انسجام ملت ایران از میان برود. با این حال، آنچه در این روند ۱۲ روزه اتفاق افتاد، شکلگیری وحدت، انسجام و فداکاری در میان اقشار مختلف جامعه بود. نیروهای مسلح کشور با وجود ضربات اولیه و شهادت شماری از فرماندهان عالیرتبه؛ تحت هدایت و تدبیر مقام معظم رهبری بلافاصله به میدان آمدند و ضربات متقابل را در کوتاهترین زمان ممکن وارد کردند. ملت نیز همچنان پشتیبان نیروهای مسلح باقی ماند.
در نهایت، این سهگانه: ملت منسجم و متحد، نیروهای مسلح مقتدر و تبعیت از ولایت فقیه به عنوان فرماندهی معظم کل قوا، موجب شد این جبهه از یاری الهی برخوردار شود. به همان جمله امام خمینی(ره) که فرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد»، اشاره میشود؛ تضمین این جمله با وعده الهی همراه است. خداوند به ملتی که از ولی خدا پیروی کند، وعده نصرت و پیروزی داده است. مادام که وحدت و انسجام در جامعه ایرانی حفظ شود و مردم در مسیر الهی گام بردارند، هیچ دشمن و هیچ قدرتی قادر به مغلوب ساختن این ملت نخواهد بود.
یکی از ابعاد بسیار مهم جنگ۱۲روزه رژیم صهیونی با جمهوری اسلامی ایران، مدیریت داهیانه، مقتدرانه و میدانی رهبر معظم انقلاب بود. رهبری چگونه در دفاعمقدس نقش آفرینی کردند؟
پیروزی بهدستآمده در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، که بهواقع باید آن را دفاعمقدس دوم نامید، سهگانهای را بهعنوان عوامل اصلی پیروزی مطرح میشود؛ مردم، نیروهای مسلح و رهبری انقلاب اسلامی بهعنوان فرماندهی معظم کل قوا. اما در میان این سهگانه، نقش رهبری، نقشی اساسی و بنیادین است؛ بهگونهای که اگر مردم به صحنه آمدند، روحیه یافتند و آرامش خود را حفظ کردند، این امر مرهون هدایتهای رهبری بوده که نقشی تعیینکننده و تاثیرگذار داشته است.
در همین زمینه، وقتی نیروهای مسلح در ساعات اولیه جنگ هدف قرار گرفتند و تعدادی از فرماندهان عالیرتبه به شهادت رسیدند، ضربهای سخت وارد شد و این یک آسیب جدی محسوب میشد. بسیاری معتقدند هر ارتش دیگری اگر در لحظات اولیه چنان ضربهای را متحمل میشد، ماهها طول میکشید تا بتواند مجدداً روی پای خود بایستد؛ اما رهبر حکیم انقلاب اسلامی بهعنوان فرمانده معظم کل قوا، در همان ساعتهای ابتدایی، پیام دادند و جانشینان را موظف کردند تا در کوتاهترین زمان بهترین نفرات را انتخاب کنند و فرماندهی را استمرار ببخشند. مسئولان نقل کردهاند که در طول جنگ، مقام معظم رهبری میدان نبرد را مستقیما فرماندهی میکردند.
این سهگانه، با نقش اساسی رهبری و عنایت الهی، پیروزی را رقم زد. بهنظر میرسد اگر این پیروزی چیزی جز معجزه نباشد، دلیل آن این است که مردم دین خدا را یاری کردند و خداوند نصرت خود را شامل ملت ما کرد. خداوند وعده فرموده که «اگر خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری میکند.»
نقش رهبری یک نقش اساسی است و پیروی مردم و نیروهای مسلح از رهبری، و اینکه رهبری ولی خداست، موجب این پیروزی بزرگ شد و ما در ادامه نیز با همین وضعیت، همواره پیروز میدانها خواهیم بود، انشاءالله.
نقش هماهنگی بین میدان و دیپلماسی در پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه را چگونه ارزیابی میکنید؟ اساسا رابطه میان میدان و دیپلماسی چگونه بود؟
با توجه به سوابق و پیشینه، در کشور ما گاهی مطرح شده است که بین دیپلماسی و میدان، هماهنگی لازم وجود ندارد. وضعیت مطلوب، این است که میدان و دیپلماسی مانند دو بال برای پرواز هستند و باید همسو، هماهنگ و همافزا باشند و هر کدام پشتیبان دیگری باشند تا این حرکت در راستای تأمین منافع ملی و بهویژه تأمین امنیت ملی قرار گیرد. در زمان جنگ، وقتی موضوع آتشبس مطرح شد برخی از عدم ناهماهنگی و نبود همسویی میان میدان و دیپلماسی سخن گفتهاند و حتی گاه مشابهتهایی را با وقایع تاریخ صدر اسلام مانند جنگ صفین مطرح میکنند. این تشبیهات و شبهات، درواقع نوعی ایجاد ابهام، نگرانی و دغدغه است.
در حالیکه اساسا کشور ما در شرایطی قرار دارد که خوشبختانه وحدت، انسجام و همدلی میان قوای سهگانه، نیروهای مسلح، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی و با ساختاری همچون شورایعالی امنیت ملی و در رأس آن فرمانده کل، وجود دارد. اخیرا نیز آقای محسن رضایی اشاره کردند که عملیات «وعده صادق سه» مستقیما تحت راهبری فرمانده معظم کل قوا انجام شده است. بنابراین، این ادعا که همسویی میان میدان و دیپلماسی وجود ندارد، نادرست است و ما در شرایط مطلوب و هماهنگی قرار داریم.
نقش همافزایی میدان و دیپلماسی در تأمین منافع و امنیت ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
(با اشاره به این که گاهی ادعا میشود هماهنگی لازم میان این دو بخش وجود ندارد، نظر شما درباره میزان همسویی کنونی میان این دو چیست؟
جنگهای امروزی ماهیتش به گونهای است که با توجه به موضوع ارتباطات در صحنه بینالملل، میدان و دیپلماسی باید در کنار یکدیگر قرار گیرند. هر دو باید مکمل و همافزای یکدیگر باشند. میدان برای دیپلماسی قدرت تولید میکند؛ میدان اجازه نمیدهد دشمن به اهدافش برسد، ضربهها را وارد میکند و دشمن را از اقدام خود پشیمان میکند. اما دیپلماسی در افکار عمومی جهانیان، این دفاع را مشروعیت میبخشد، آن را تبیین میکند، متجاوز را افشا میکند و از حقوق ملت دفاع میکند. بنابراین باید دیپلماسی در کنار میدان باشد.
اما نکته مهم این است که نه دیپلماسی و نه مذاکره که بخشی از دیپلماسی است، اساسا به معنای انفعال نیست؛ به معنای تسلیم شدن نیست؛ به معنای کوتاه آمدن نیست. وقتی بحث مذاکره و دیپلماسی مطرح میشود و گفتوگو مطرح میگردد، نباید این موضوع را در کنار میدان به گونهای تلقی کنیم که این یعنی نوعی انفعال، کوتاه آمدن یا تسلیم شدن. اتفاقا در برخی مواقع باید بتوانیم از همان قدرتی که میدان تولید میکند، در دیپلماسی عمومی و تعاملات بینالمللی و در سازمانها و نهادها استفاده کنیم و موقعیت ایجاد کنیم.
امروزه مشاهده میکنیم که در کنار میدان و اقداماتی که انجام شد، دستگاه دیپلماسی ما با فعالیتهایی که داشت، بسیاری از کشورها را همراه کرد. بسیاری رژیم صهیونیستی را محکوم کردند، آمریکا را محکوم کردند و ما باید به همان قوتی که در میدان عمل میکنیم، در دیپلماسی نیز عمل کنیم. منتها شرط آن همان است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: هم میدان، هم دیپلماسی؛ خصوصاً دیپلماسی باید در آن، جهتگیریها رعایت شود؛ جهتگیریهایی که در دیپلماسی و مذاکره باید براساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت باشد.
این روزها بحث شبکه نفوذ دشمن در کشور مطرح است. با توجه به اتفاقاتی که بهویژه در روزهای ابتدایی جنگ دوازده روزه رخ داد و تعداد قابلتوجهی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و دانشمندان هستهای ترور شدند، موضوع نفوذ دشمن و اشراف اطلاعاتی تا چه میزان قابل توجه است؟
آیا دشمن شبکه نفوذ گستردهای را شکل داده بود؟
هر چند که اشراف اطلاعاتی دشمن قابل انکار نیست اما اینکه شبکه انسانی و جاسوسی را به وجود آورده است. اینگونه نیست این موضوع باید بهدقت بررسی شود تا در مسیری که دشمن طراحی کرده، قرار نگیریم. اقدامات دشمن نشان داد بانک اهدافش دقیق بوده، محل و زمان حضور افراد مشخص بوده است. اما اینکه القا شود دشمن شبکه گسترده انسانی نفوذی ایجاد کرده، درست نیست بلکه بیشتر اشراف اطلاعاتی آنان، فناورانه است. سیستمهای ارتباطی، شبکههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند نقش مهمی در این زمینه دارند، همچنان که این اتفاق در لبنان و برای حزبالله نیز رخ داد. متأسفانه در کشور ما نیز به دلایل مختلف، دقت لازم صورت نگرفته و عمده نفوذ دشمن فناورانه است؛ یعنی بیشتر از طریق شبکههای ارتباطی و سیگنالها انجام میشود. البته نفوذ انسانی نیز وجود دارد، اما در حد بسیار محدود است که باید دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی به آن توجه کنند.
باید مراقب باشیم آنچه دشمن القا میکند و دیگران ممکن است حتی نام برخی از افراد را مطرح کنند با هدف ایجاد بیاعتمادی و بدبینی در کشور است. بنابراین، باید توجه کنیم که نفوذ عمدتا فناورانه است.
در شرایط فعلی اولویت اصلی که همه باید به آن توجه داشته باشند چیست؟
ما یک جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتهایم که به دفاعمقدس و دفاع ملی تبدی شد و در حال حاضر جنگ فعلا متوقف شده است، اما مشخص نیست در آینده چه رخ خواهد داد. به هر حال، زورگویان و قلدران جهان و جبهه استکبار به رهبری آمریکا، به مقابله با ملت ما آمده و دنبال تسلیم ملت ما هستند؛ آرزویی که هرگز تحقق نخواهد یافت. بنابراین، باید ببینیم برای رسیدن به پیروزی نهایی ملی و دفاعمقدس جانانه، چه مسألهای را باید اولویت قرار دهیم. قطعا مسائل بسیاری اهمیت دارد، اما به نظر میرسد مهمترین مطلبی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که احزاب، گروهها، تشکلها، مجموعهها، رسانهها و نهادها باید به آن توجه کنند. اولویت بحث، وحدت ملی، انسجام ملی، اتحاد ملی و یکپارچگی ملی و تشکیل یک جبهه منسجم است؛ چرا که میتوان با قاطعیت گفت رمز پیروزی، وحدت کلمه است و وحدت کلمه پیرامون ایران برای حفظ ایران در مقابل دشمنان ایران اهمیت دارد. اینکه مقام معظم رهبری در شب عاشورا در آن مراسم به آقای حاج محمود کریمی فرمودند برای ایران بخواند، یعنی ایران امروز موضوعیت دارد. امام رحمهالله علیه فرمودند که وحدت از جنودالله است و تفرقه از جنود شیطان است و دشمن امروز تلاش میکند این وحدت و انسجامی که الحمدلله ایجاد شده را بههم بزند. نقطه مقابل آن است که همه ما باید تلاش کنیم این وحدت را حفظ کنیم؛ وحدت و انسجام، رمز پیروزی است. اما این وحدت نیاز به محور دارد. همه برای ایران باید بایستیم و مقاومت کنیم، اما آنکه فرماندهی این میدان را بر عهده دارد و این انسجام را شکل میدهد، محور ولایت فقیه است و اینجاست که جمله امام را خوب میفهمیم که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیبی نرسد». الحمدلله این وحدت وجود دارد و باید روزافزون تقویت شود تا پیروزی نهایی در پرتو وحدت حاصل گردد.